سفر نامه
سلام
این یه مدتی که نبودیم رفته بودیم به یه سفر دور و دراز .
یه ایران گردی کوچولو.
صبح سفر با عجله خانومی را بردیم آرایشگاه و موهای خوشگلش را حسابی کوتاه کردیم.
اولین مقصد: یه سفر یک و نیم روزه به تهران و سر زدن به آقا یاسر و زهرا خانم گل
حدیث خانوم و علی ( پسر همسایه آقا یاسر ) که اومده بود تا با دخملی بازی کنن . البته همه اش اینجور خنده رو لباشون نبود!!
مقصد دوم ما قم بود و سر زدن به آقا دایی و خاله فاطمه خانم. و صد البته حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها ) ( متاسفانه از قم هیچ عکسی نگرفتم )
سومین مقصد : اصفهان و خونه عمو امیر ( دوست دوران سربازی بابایی )
اینم از حدیث و مهدی کوچولو پسر ده ماهه عمو امیر و خاله هاجر.
( لب کج کردن دخملی به این خاطره که از عمو امیر خجالت می کشید . البته خیلی زود خجالت کشیدن یادش رفت . )
عمو امیر که دستی تو عکاسی داره از حدیث کلی عکس حرفه ای گرفت و برامون آماده چاپ کرد .
دستشون درد نکنه . سفر خوبی بود.
چهارمین مقصد ما هم شیراز با صفا بود و رفتن به خونه خاله ها و دیدن دایی . این سفر هم بیشتر از دو روز طول نکشید .
اینم چند تا عکس ازحدیث و سبحان کوچولوی خاله که فقط پنج ماه داره.
دخملی در حال کشیدن نی نی خواب سبخان خان آخه گل پسر ما عادت داره اینجوری دور اتاق بچرخه و کیفور بشه.
دست آخر هم بعد از دو روز موندن تو موطن پدری برگشتیم سر خونه و زندگیمون. امروز هم اولین روز کاری بابایی بود بعد از دو هفته مرخصی!