حدیث عشق منحدیث عشق من، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

حدیث عشق

مدیر برنامه های من

1393/2/14 0:35
نویسنده : مامان ناز
391 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

لای کتاب را که باز می کنم , خرده فرمایشاتت شروع می شود , به قدر ده تا بچه

برایم کارمی تراشی..تشنه ات می شود , گرسنه ات می شود , دلت برایم تنگ

می شود و حتما هم باید روی پایم بنشینی و محکم بغلم کنی..

اولین خط کتاب را که می خوانم چند تا کتاب و مجله جلوام ردیف می کنی تا

برایت بخوانم..

مداد را که دستم می گیرم اول از همه باید در دفتر نقاشی ات هر چه هوس می کنی

بکشم بعد هم قلم از دستم می گیری و متقابلا در کتاب برایم نقاشی می کشی..

کتابم را دوباره باز می کنم که بخوانم . حالا شدیدا خوابت گرفته و باید  برایت قصه

بگویم تا بتوانی بخوابی , البته روی پای من..

قصه ام تمام می شود . دستم را که به کتاب می برم میدوی به طرف دستشویی .

ناچار بلند  می شوم.. 

مانده ام با این سن کمت چه خوب هم مدیریت می کنی  " تمام زندگی مرا "! 

 

پسندها (1)

نظرات (6)

مامان کیمیا
14 اردیبهشت 93 1:48
پس چی فکر کردی عزیزم.حالا بشین وببین که برنامه های زیادی برات داره
مامان ناز
پاسخ
تا حالاش که خیلی دیدم خدا بقیه اش را هم به خیر بگذرونه
زهره مامان زهرا
14 اردیبهشت 93 11:04
میگم این فسقلی ها مدیریت رو فولند و ما ادم بزرگا تو زندگیمون موندیم درکت میکنم خواهر جون
مامان ناز
پاسخ
ممنون از همدردی ات عزیزم . این مطالب را همون موقع که نمی ذاشت درس بخونم تو کاغذ چرکنویسم نوشتم. دخملی ام بهم نگاه می کرد و می گفت : مامان داری درباره من می نویسی؟!!!
مامانی
14 اردیبهشت 93 18:56
بله دیگه
مامانی باران
15 اردیبهشت 93 2:52
سلام گلم از اینکه به ما سر زدین ممنونم و از آشنایی با شما و حدیث زندگیتون مسرورم بنده شما رو در لیست دوستانم قرار دادم روی حدیث جون رو هم ببوسین از طرف من
مامان ناز
پاسخ
ممنون عزیزم من هم با افتخار شما را لینک می کنم. امیدوارم از این به بعد دوستای خوبی برای همدیگه باشیم
گل نرگس19
20 اردیبهشت 93 13:34
بله دیگه همین طوریهاست
مامان رادینی
22 اردیبهشت 93 1:55
عزیزم خصوصی تو چک کن
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حدیث عشق می باشد