به ب این سوغات !!
این عطسه ها و سرفه ها و تب و بی خوابی های تو سوغات یک گردش نیم روزه است. سوغات همان کوهنوردی کوتاهی که دست در دست من و بابا تمام کودکی ات را به وجد آورده بود. سوغات نسیم خنک کوهستان که گونه هایت را گلگون کرده بود و موهایت را آشفته. مسابقه پرتاب سنگ و دنبال لانه ی خرگوش گشتن و گل چیدن و ... &...
نویسنده :
مامان ناز
0:09
مامان بد !!!!!
- مامان نرو اینترنت.... - مامان منو ببین.... - مامان ببین دارم تی (چی ) تار ( کار ) می تنم !!..... - مامان برام بازی بیار .... - مامان میای با هم بازی تنیم ؟.... - مامان ندام ( نگام ) تن ... - مامان تی تار می تنی؟!!... - مامان من نیستم... - مامان منو پیدا تن ... - مامان .. ... ...
نویسنده :
مامان ناز
17:56
لباس پوشیدن به سبک حدیث
خواب های شیرین
مامان خوابم گرفته باید برم بخوابم اما دلم نمی خواد برم تو رختخوابم... &nbs...
نویسنده :
مامان ناز
17:40
میگم:... میگی:...!!!(3)
بعد از دو سه ساعت تماشای شبکه پویا با هزار تا چک و چونه می زنیم یه شبکه دیگه. هنوز یه دقیقه نشده میای جلوی تلوزیون می ایستی و خیلی جدی می گی : دیده (دیگه ) بسه ! ادد (انقده ) تلوزیون نبینید ! &...
سفر نامه
سلام این یه مدتی که نبودیم رفته بودیم به یه سفر دور و دراز . یه ایران گردی کوچولو. صبح سفر با عجله خانومی را بردیم آرایش...
نویسنده :
مامان ناز
4:27
میگم:... میگی:...!!!(2)
خونه بابا حاجی سر سفره ناهار نشستیم. عمه ها و دو تا از عمو ها هم هستند. کنار عمه فاطمه می شینی و می پرسی: داییال تداست؟(کجاست) ...
نویسنده :
مامان ناز
20:07
نی نی که بودی.. (1تا3 ماهگی)
حدیث کوچولو در ساعت یازده ونیم شب سه شنبه نهم فروردین سال 1390 به دنیای ما قدم گذاشت این عکس سونوی هفت ماهگی جیگر مامانه که به صورت &nbs...
نویسنده :
مامان ناز
10:39